در دنیای امروز که پلیدی و پلشتی‌ها‌، فرصت جولان دادن را تا اندازه محسوسی پیدا کرده‌اند و می‌توانند زمینه‌ساز بسیاری از ناکارآمدی‌ها شوند و حرص و طمع، چشم و هم‌چشمی‌ها، بَرج‌های نامتعارف بیش از خرج‌های زندگی، بی‌مدیریتی‌ها، عدم نظارت صحیح و مهمتر از همۀ عوامل موجود، کم‌تقوایی و بی‌تقوایی‌ها، دغدغه‌ای را در جوامع بشری فراهم کرده است تا عده‌ای هر چند اندک از دست‌اندرکاران، به مقابله با هجمۀ این فرزند ناخواسته و شوم اجتماع کنونی برخیزند و در این میان، جوامع تحصیل کرده نیز در کنار آن عدّۀ قلیل، با بررسی و واکاوی علمی و پژوهشی بر روی زمینه‌های ایجاد و رسوخ فسادهای اداری و مالی، بستری را فراهم آورند تا هر چند اندک، از میزان نفوذ و اشاعۀ این جرثومۀ نابودی ریشه سلامت خانواده‌ها و جامعه بکاهند و در این بین، با انجام موضوع این کتاب و قصد بررسی زمینه‌های پیشگیری از نفوذ فساد اداری و مالی بر مجموعه‌های دولتی کشور عزیزمان و  واکاوی خاص و الگومدار بر روی یکی از مجتمع‌های قضایی، درصدد برآمده تا بتوانم عاملی از عوامل تأثیر‌گذار بر روند رشد فساد اداری و مالی را بازشناسی نموده و هرچند با تکرار بر بررسی‌های گذشته در خصوص عوامل مشابه آن، تلنگری مجدد بر ذهن مدیران، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران جامعه وارد آورده تا گوشه‌ای از وظیفۀ خود را بر این جامعه ادا نمایم و نتیجه حاصل از  این نوشتار، حاکی از آن است که ارتباطی تنگاتنگ بین مقدار حقوق و دستمزد و فساد وجود دارد و بدین معنا که اگر بین حق‌الزحمه دریافتی کارکنان با آن مقدار از حقوق و دستمزدی که در مسیر زندگی متعارف، هزینه می‌کنند، رابطۀ عادلانه‌ای وجود نداشته باشد، عکس‌العمل طبیعی قضیه اینست که فساد اداری و مالی، خواسته یا ناخواسته صورت خواهد گرفت و عامّۀ مردم، بدبین شده و عاملی می‌شود برای سقوط سازمانها.

لذا نتیجۀ حاصل از این تحقیق آنست که؛ افزایش حقوق و دستمزد منابع انسانی در بسیاری از موارد، موجب کاهش میزان فساد اداری و مالی خواهد شد که این موضوع از طریق انتخاب و جذب منابع انسانی شایسته، بکارگیری نیروی انسانی شایسته در پست‌های کلیدی، رضایت‌مندی کارکنان و دیده شدنِ کارِ کارکنان و نهایتاً عدالت و افزایش فرهنگ تقوی صورت می‌گیرد و امیدوارم زمانی فرا رسد تا تمام مردم بزرگوار کشور عزیزم، با آرامش خیال و ذهنی آسوده به زندگی سرشار از شادی و سلامت بپردازند و طعم شیرین عدالت، برابری و سلامت همگانی جامعه را بطور کامل و جامع، لمس نمایند.

پنهان نمی‌ماند که بررسی و واکاوی برخی از موضوعات تحقیقی، مستلزم بحث شفّاف و موشکافی عوامل دخیل در آن موضوع تحقیقی است که صعوبت خاص مربوط به خود را دارد و کتاب حال حاضر نیز از این مشقّت، مبرّا نبوده و  امکان به سرانجام رسیدن، تدوین و انتشار این نوشتار‌، میسّر نبوده است، مگر با راهنمایی‌های اساتید بزرگوار، جناب آقای دکتر حمیدرضا یزدانی و جناب آقای دکتر مصباح الهدی باقری و تدابیر و رهنمودهای جناب آقای دکتر پیمان متقی و جناب آقای دکتر سیّدمحمّدرضا ناصرزاده که به روش‌های مختلف، بر ترغیب من نسبت به انجام این مهم همّت گماشته و جایی برای تشکّر باقی نگذاشته‌اند و قلم حقیر در تقدیر  و سپاس از این بزرگواران، ناتوان است.

همچنین؛ تشکر و قدردانی از  قضّات بزرگواری که با حضور موثر خویش، به مصاحبه، نقد و تکمیل مباحث پرداخته و نهایت همکاری را داشته‌اند.

 در انتها نیز از تمامی اساتید گرانقدر، دانشجویان و عزیزان بزرگوار، خواستارم که در راستای هر چه بهتر شدن این مجموعه، نظرات و پیشنهادات خود را  از اینجانب دریغ نفرمایند.

علیرضا قاهردوست / خزان ۱۳۹۳